گزارشي درباره تعريف اجراي موسيقي - نمايش.
موومان اول: تابستان امسال اتفاقات خوشايندي در حوزه موسيقي رخ داد. علاوه بر برگزاري كنسرتهاي متفاوت توسط موسيقي دانان مختلف، مردم امسال شاهد نوع جديدي از اجراي موسيقي نيز بودند.
حتي شايد بتوان گفت كه امسال شاهد نوع جديدي از اجراي نمايش يا حركات موزون بوديم كه تا پيش از اين تجربه نكرده بوديم.
جراهايي كه با عنوان سوئيت سمفوني شناخته شد اما از جهاتي ميتوان عناوين ديگري را نيز براي آنها انتخاب كرد.چون عنوان سوئيت سمفوني تنها بخش موسيقي اين نوع اجرا را در بر ميگيرد.
در اين گزارش درباره عنوان سوئيت سمفوني كه در دو اجراي رسول عشق و اميد و اين فصل را با من بخوان، شنيديم، صحبت خواهيم كرد. اما بد نيست ابتدا معناي واژههاي به كار رفته در كلمه تركيبي سوئيت سمفوني را بررسي كنيم.
موومان دوم:سمفوني عبارت از يك اثر بزرگ اركسترال است كه اغلب از 4 موومان تشكيل شده و در واقع سوناتي است كه براي اركستر نوشته ميشود... در رايجترين مفهوم كلمه، سمفوني سوناتي است كه براي اركستر بزرگ نوشته شده باشد.
اما يكي از تفاوتهاي مهم سمفوني نسبت به سونات در اين است كه سونات در 3 موومان و سمفوني در 4 موومان نوشته ميشود.موومان نيز بخشي از يك قطعه موسيقي و در واقع تقسيمات كامل و تاحدودي مستقل از يك قطعه سونات و سمفوني است كه هر كدام ويژگي خاص خود را دارد.
همچنين ميتوان سمفوني را اثري طولاني و بزرگ دانست كه اغلب از ۲۰ تا ۴۵ دقيقه به طول ميانجاميد و در آن اغلب سازهاي اركستر كلاسيك تمام و كمال بهكار گرفته ميشوند.
سمفوني كلاسيك، بهطور معمول داراي 4 موومان است كه تضادهاي تمپو و حالت در آنها احساسهائي بسيار گوناگون را برميانگيزد.
روال مرسوم موومانهاي سمفوني چنين است:
موومان اول، تند، پر توان و دراماتيك ، موومان دوم، كند و تغزلي، موومان سوم، رقصگونه (مانند منوئه يا اسكرتسو) و موومان چهارم، تند و موومان پاياني است كه حالتي باشكوه و قهرماني دارد.
سوئيت نيز فرمي در موسيقيسازي مربوط به دوره باروك است كه از تعدادي موومان تشكيل ميشود.هر كدام از اين موومانها با صفت اختصاصي يك رقص و همگي در يك تناليته نواخته ميشوند.
پوئم سمفوني كه شايد نزديكترين عنوان به اجراهايي كه اين مدت ديدهايم باشد نيز، ويژگي خاصي دارد.
پوئم سمفوني يا منظومه سمفوني عنواني است كه توسط فرانتس ليست براي يك اثر اركسترال يك مووماني كه از نظر فرم قابل گسترش بوده و ترجمه داستان يا برنامه خاصي است، ابداع شد.
ليست تحتتأثير جنبش رمانتيك زمان خود عوامل دراماتيك و تصويري را در ادبيات موسيقي وارد كرد و به اين ترتيب در دو تا از سمفونيهاي يك مووماني خود، فرم معمولي سمفوني را كنار گذاشت و موسيقي را آزادانه بهدنبال احساس خود سوق داد و نام آن را پوئم سمفوني گذاشت.
اين فرم متعلق به قرن نوزدهم و بيستم است كه ميتوان آن را موسيقي برنامهاي دانست.(فرهنگ تفسيري موسيقي، ترجمه و گردآوري بهروز وجداني، انتشارات ياسمن، چاپ دوم )
موومان سوم:اما اجراهايي كه در اين مدت شاهد آنها بوديم، تنها اجراي موسيقي نبود كه تنها با حس شنوايي بتوان آن را درك كرد.در اين اجرا تمام حواس مخاطب درگير است.
مخاطب بخشي از اجرا را با حس بينايي و بخشي را با حس شنيداري در مييابد. از طرفي اگر كارگردان بتواند به شكل خلاقانه مخاطب را به نوعي درگير اجرا كند، ساير حواس مخاطب را نيز به خود جذب كرده است.
از اين نظر شايد بتوان گفت كه با يك ابزار جديد روبهروييم كه ميتواند به شكل چندگانه حواس مخاطب را درگير كند.
با اين ديدگاه كه كاركردهاي رسانههاي جمعي را يادآوري ميكند، شايد بيراه نباشد كه اين نوع اجرا را رسانهاي جذاب و جديد دانست.
موومان چهارم: لوريس چكناواريان كه چندي پيش سوئيت سمفوني رسول عشق و اميد را بر اساس متني از سيدمهدي شجاعي اجرا كرد، درباره اين قالب اجرا در موسيقي ميگويد: سوئيت سمفوني يك قطعه اركسترال است.
سوئيت به معناي قطعات كوتاهي است كه داستانهاي مختلف دارند و براي اركستر نوشته شدهاند. سمفوني هم قطعه بزرگ اركستري است.
انتخاب عنوان سوئيت سمفوني براي اين اجرا بهدليل تكيه بيشتر اجرا بر موسيقي آن انتخاب شد. البته دكلمه و اجراي حركات موزون نيز در انتقال مفهوم اجرا با موسيقي هماهنگ شده بود.
وي درباره پيشينه اين نوع اجرا ميافزايد: در ايران پيش سوئيت سمفوني رسول عشق و اميد، اجرايي كه موسيقي، دكلمه و حركات موزون را با هم در برگيرد، انجام نشده بود.در حالي كه در جهان قطعات بسياري به شكل سوئيت سمفوني نوشته شدهاند.
در واقع ميتوان گفت در اين قطعات، سوئيتهايي براي اجراي اركستري به شكل اركستر سمفونيك نوشته ميشوند. شايدبه همين دليل بتوان عنوان آن را منحصرا منطبق با موسيقي كار دانست.
چون اين عنوان بخش نمايش و دكلمه اين نوع اجرا را توضيح ميدهد.
اين آهنگساز و رهبر اركستر درباره تأثير سوئيت سمفوني در جذب مخاطب، معتقد است: طبيعي است كه هر قطعه ممكن است با سليقه عدهاي هماهنگ باشد و عدهاي آن را نپسندند.
بنابراين در اين نوع اجرا هر كس با توجه به سليقه خود از نمايش، موسيقي يا هر دو با هم لذت ميبرد. در واقع اين دو هنر در عين مستقل بودن با يكديگر ارتباطي برقرار ميكنند كه اين ارتباط ميتواند توجه مخاطب را بيشتر به سوي هر كدام از اين هنرها جلب كند.
ميتوان گفت موسيقي مانند ناني است كه به تنهايي قابل خوردن است اما اگر روي آن پنير يا كره بگذاريم بازهم قابل خوردن است.
حتي شايد براي عدهاي خوشمزهتر باشد! مجيد انتظامي كه رهبري اركستر برنامه اين فصل را با من بخوان را به عهده داشته است، با تأكيد بر اين كه عنوان اجرا مهم نيست بلكه كيفيت اجرا اهميت دارد، ميافزايد: اجراي سوئيت سمفونيها در ايران به نوعي تجربه كردن است و هر تجربه گاه موفق است و گاه ناموفق.
بنابراين نميتوان انتظار داشت كه با چند بار اجراي چنين تجربياتي، مردم عادي اين نوع موسيقي و نمايش را بهطور كامل بشناسند.
اين آهنگساز به تفاوتهاي مخاطبان با يكديگر اشاره كرده و ميافزايد: در اجراي چنين برنامههايي با دو گروه تماشاچي روبهروييم: مخاطباني كه شنونده حرفهاي موسيقي هستند و پيامي كه بايد بگيرند را به راحتي درك ميكنند و مخاطباني كه قشر عادي مردم هستند و با موسيقي بهطور كامل آشنايي ندارند. در اجراي موسيقي نمايشها مخاطبان بيشتري را نسبت به اجراي موسيقي صرف به سالن كشاند.
وي در توضيح مخاطبان عادي سينما ميگويد: حركات موزون در اجراي موسيقي نمايش، پيام موسيقي را براي مخاطبان روشن ميكند. چون متأسفانه اغلب مردم با موسيقي كلاسيك آشنا نيستند.
به همين دليل ميتوان با كمك گرفتن از ساير هنرها، علاوه بر جذب مخاطب بيشتربه شناخت آنها از موسيقي نيز كمك كرد.
انتظامي سوئيت سمفوني را عنوان ناقصي براي اجراي اين فصل را با من بخوان دانسته و ميافزايد: با انتخاب عنوان سوئيت سمفوني براي اين اجرا، بخشي كه مربوط به فيلمها ميشد، مهجور ماند.
چون اين عنوان به هيچ وجه مناسب اجراي مركبي از موسيقي، نمايش و فيلم نيست.البته اين عنوان با توجه به معيارهاي موسيقي كلاسيك انتخاب شده اما چون تجربه جديدي در حوزه موسيقي است، براي عنوان آن نيز هنوز ميتوان دست به انتخاب زد
تجریش
ميرداماد - شريعتي
حسين دهلوي آهنگساز و محقق موسيقي نيز درباره سوئيت سمفوني معتقد است: سوئيت سمفوني قسمتهاي مختلفي دارد.اگر سمفوني يك داستان را دنبال كند، شبيه اپرا خواهد بود.
اگر تعداد نوازندگان آن محدودتر باشد، ميتوان آن را اپرت ناميد.اما شايد بتوان اين نوع اجرا را كه به باله نيز شباهتهايي دارد، پوئم سمفوني ناميد.
وي كه براي سال جهاني كودك اپرايي براي بچهها نوشته است، با تأكيد بر نگاه تخصصي در موسيقي ميگويد: به كار بردن شيوههاي مختلف در موسيقي ميتواند به جذاب شدن اثر آهنگساز كمك كند.چون مشكل اصلي ما بيتوجهي به موسيقي است. شايد بتوان با تلفيق موسيقي و ساير هنر به نگاه تخصصي در موسيقي دست يافت.
تا جلوي موسيقي بنجل و بازاري گرفته شود تا سطح سليقه مردم از موسيقي بالا رود.
هادي مرزبان كارگردان تئاتر با اشاره به عدم مرزبندي در هنر ميگويد: به تعداد آدمها سلايق و علايق مختلف وجود دارد كه اگر اين اختلاف نظرها نبود، هنر نيز شكل نميگرفت و هر زمان دچار تحول نميشد.
بنابراين با تنوع در كار و استفاده از هنرهاي مختلف در كنارهم ميتوان به مخاطبان حق انتخاب بيشتري داد.اين كارگردان همچنين ميافزايد:اصول فلسفه استاتيك نيز بر اختلاف نظر و سليقههاي متفاوت استوار است.
به همين دليل ميتوان از هر فرصتي براي گردآوري اين تضادها در كنارهم استفاده كرد و اثري بهتر براي مخاطبان بيشتر ارائه داد. در چنين شرايطي هر كس از يك اجراي چندگانه، آنچه ميخواهد را دريافت ميكند.